Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

Change Manager

مدیریت، یعنی اینکه شما نمی‌توانید از تلاش کردن بازایستید، بلکه باید سخت‌تر تلاش کنید تا در اوج بمانید.

استیو جابز پیشگام در استراتژی کارآفرینی

نویسنده :سعید فلاح
PHD در مدیریت استراتژیک

برنامه‌ریزی استراتژیک ،تلفیقی از علم و هنر و در رأس مسئولیت‌های مدیریت عالی هر سازمان قرار دارد، بــــــه‌گونه‌ای که بدون آن اداره یک سازمان به نحو مطلوب و منطقی در شرایط رقابتی میسر نیست. در این مقوله، مدیر ارشد سازمان به مثابه‌ی ناخدای کشتی می‌ماند که نقش اصلی هدایت کشتی در دریای بعضاً متلاطم را به سرمنزل مقصود برعهده دارد. اگر تشبیه سازمان بدون مدیر ارشد به کشتی بدون ناخدا را بپذیریم، نقش و اهمیت مدیر ارشد سازمان بسیار پررنگ‌تر جلوه خواهد کرد.

ناخدای کشتی باتوجه به توانایی‌های پرسنل خود و امکانات موجود در کشتی، همچنین تجزیه‌وتحلیل شرایط بیرون کشتی و پیش‌بینی شرایط آتی، بهترین مسیر، سرعت و جهت مناسب در مقاطع مختلف زمانی را انتخاب می‌کند. ناخدا در شرایط بحرانی با استفاده از خلاقیت خود، ابتکار عمل را در دست گرفته و از کشتی و سرنشینان خود محافظت می‌نماید. به بهانه درگذشت ناخدای شرکت اپل، این مطلب را به استیوجابز، یکی از موفق‌ترین مدیران چند دهه اخیر در سطح جهانی و از پیشگامان استراتژی کارآفرینی (Entrepreneurial Strategy) اختصاص می‌دهیم.
امروز همگان استیو جابز را به‌عنوان استراتژیست، کارآفرین، مخترع و بنیانگذار شرکت رایانه‌ای اپل و از پیشگامان صنعت IT می‌شناسند. وی سالها با حقوق یک دلار در سال برای اپل کار می‌کرد و این باعث شده بود که نام او به‌عنوان «کم حقوق‌ترین مدیر ارشد» در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شود. باوجود اینکه حقوق او در اپل به شکل رسمی همان مقدار یک دلار در سال باقی مانده بود، جابز هدایای ارزشمندی از طرف هیئت مدیره شرکت دریافت کرده و از زحمات او در این شرکت بخوبی قدردانی شده است.
مکتب کارآفرینی در استراتژی
هنری مینتزبرگ- استاد نامی مدیریت استراتژیک در دانشگاه مک گیل - مکاتب اصلی استراتژی را به 10 مکتب اصلی تقسیم نموده که مکتب کارآفرینی یکی از آنها است. استراتژی کارآفرینی گونه‌ای از استراتژی است که در آن فردی که کنترل و اختیار سازمان را برعهده دارد، قادر است دیدگاه‌ها و عقاید خود را در مدیریت سازمان اعمال نماید. معمولاً استراتژی کارآفرینی در سازمان‌های تازه تأسیس یا کوچک که قادرند براحتی جایگاه خود را در محیط بیابند، مورداستفاده قرار می‌گیرد. البته با بزرگ‌تر شدن سازمان می‌توان چنین استراتژی‌هایی را به سمت استراتژی‌های نوآوری سوق داد. در سازمان‌هایی که از استراتژی کارآفرینی استفاده می‌کنند، رهبری برجسته و آینده‌نگر سازمان را به پیش خواهد برد. چنین سازمانی دارای عزت نفس است و دورنمایی را تعیین می‌کند که به اندازه کافی استراتژیک به نظر می‌رسد. مدیر چنین سازمانی، با استفاده از دورنما، پل بسیار مهمی را از زمان حال به آینده سازمان ترسیم می‌کند. نیاز به توفیق‌طلبی بیش از هر چیزی حتی پول، کارآفرین را تحریک می‌کند. هدف برجسته‌ی سازمانی که کارآفرینانه فعالیت می‌کند، رشد است و رشد ملموس‌ترین نشانه موفقیت. از نظر مدیران جوان کارآفرین، توسعه‌ی بی‌هدف نوعی بیماری است که سازمان به آن مبتلا است و به جای توسعه‌ی سیستم‌های موجود باید روش‌های جدیدی را با استفاده از استراتژی‌های نوآوری خلق کرد. در اثر نوآوری در خدمات و ارائه محصولات جدید یا اصلاح شده به بازار، مزیت‌های جدید رقابتی برای سازمان ایجاد می‌شود. اگر این روند ادامه یابد، سازمان می‌تواند به راحتی رهبری بازار را به عهده گرفته و به‌عنوان پیشگام، نبض بازار را در دست گیرد.
استراتژی کارآفرینی در شرکت اپل
باتوجه به ادبیات مطرح شده در مورد استراتژی کارآفرینی و مقایسه آن با آنچه استیو جابز در شرکت اپل انجام داده است، می‌توان اظهار داشت دلیل موفقیت شرکت اپل با بیش از ۵۰ هزار کارمند، فروش بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار در سال و رشد 60 درصدی فروش در هر سال، این است که این شرکت نوآوری را به‌صورت هدفمند و به‌عنوان یک فرایند استراتژیک و پایان‌ناپذیر دنبال می‌کند. استیو جابز به‌عنوان یک کارآفرین اپل را تاسیس کرد و نوآوری‌های اولیه‌ی شرکت توسط شخص وی انجام می‌گرفت. درحالیکه امروزه، فرهنگ سازمانی مبتنی بر نوآوری در این شرکت نهادینه شده و نوآوری نه به‌صورت فردی بلکه به‌صورت سازمانی متجلی می‌شود. شرکت اپل گردهمایی سالانه‌ای درخصوص استراتژی‌های شرکت را با حضور گروهی از مدیران و کارکنان شرکت تحت عنوان «یکصد کارمند برتر» برگزار می‌کند و کارکنان شایسته‌ای که مهارت‌های قوی و ایده‌های عالی دارند به‌عنوان کارمندان برتر انتخاب می‌شوند. اپل با اینکار خود به دیگران می‌آموزد که مطابق با اصول نوآوری استراتژیک، سازمان نباید متکی به تنها یک فرد برای خلق ایده‌‌های جدید باشد؛ بلکه باید از طریق پرورش و تشویق استعدادها، روحیه‌ی خلاقیت و نوآوری را در تمامی سطوح سازمان ایجاد و حفظ نمود.
به اعتقاد استیو جابز، سادگی نهایت پیچیدگی است. وی به ایده‌های بسیاری نه گفت تا بتواند تنها محصولات مورد نیاز مشتری را تولید کند. این اعتقاد او حکایت از استراتژیست بودنش دارد، زیرا استراتژی بیش از اینکه مربوط به انجام دادن برخی کارها باشد، مربوط به انجام ندادن برخی کارهای بیهوده‌ای است که زمان، پول و انرژی سازمان را هدر می‌دهد. تنها راه انجام کارهای بزرگ از دید جابز این است که آنچه را انجام می‌دهید واقعاً دوست داشته باشید و اگر تاکنون آن را نیافته‌اید، هرگز مأیوس نشوید و به جستجوی آن ادامه دهید. زیرا درصورت علاقه نداشتن به کارتان، نمی‌‌توانید منشاء نوآوری در سازمان باشید.
به نقل از مجله فورچون، به دلایل زیر باید از استیو جابز ممنون بود:
1- اختراعاتش را با انگیزه کسب پول انجام نداد.
2- به حواشی توجه نمی‌کرد و تمرکز کاریش بر طراحی و ایجاد کردن بود.
3- الهام‌بخش دیگران بود و باعث پیشرفت کاری کارکنان خود می‌شد.
4- دارای افق دید بلند بود و سایر شرکت‌های بزرگ را به نوآور بودن وادار کرد.
5- اثبات کرد حتی یک شرکت ورشکسته را می‌توان به اوج موفقیت رسانید.

بیانیه شرکت اپل پس از مرگ استیو جابز:
« اپل یک نابغه، نوآور و یک انسان فوق‌العاده را از دست داد. زیرکی، علاقه و انرژی استیو منبع نوآوری‌های بی‌شماری بود که زندگی همه ما را بهبود و غنا بخشید. جهان به خاطر وجود استیو به مراتب بهتر شد »
بیانیه بیل گیتس (بنیانگذار مایکروسافت و از رقبای بزرگ اپل) پس از مرگ استیو جابز:
«جهان به ندرت شاهد کسی با این همه تأثیر است. تاثیر کارهای او تا نسل‌ها احساس خواهد شد. »
در پایان این مقاله بد نیست این سوال را از خود بپرسیم که وجود ما چه تأثیرات مثبت و منفی در خانواده، سازمان، کشور یا حتی جهان دارد؟
نویسنده :سعید فلاح
PHD در مدیریت استراتژیک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد